پيام
+
*کــارهــايــم* را با *آقــــايم* تقسيم کردم ...
*قـــرار شـد* که
*او* هر روز ... بيست و چهار ساعت
براي *من* و مشکلات و بيچارگيهايم
*غـــصـه* بخورد و *دلـــواپـس* باشد و *دعــا* بکند و
*مــن* فقط روزهاي *جمعه*
آن هم فقط *عصر*
آن هم اگر *حال* داشتم
آن هم اگر کار ديگري *نداشتم*
*برايش* و براي *نيامدنش* چند *آهــ مختصر* بکشم ...
.
.
.
.

پاتوق فرزانگان
92/4/19
*بنت فاطمه*اظهر
:(
*سحربانو*
:(
تبسم بهار ♥
غـــصـه بخورد و دلـــواپـس باشد و دعا کند ...
نسيم صبح سعادت
تويي آئينه ،روي من بيچاره سياه است....