حضرت معصومه
با صد اميد دربه دَرِ خانه ات شدم
محتاج يک نگاه کريمانه ات شدم
عشق رضا، چو ارثيه اي، از شما رسيد
مديونِ ارثِ کامل و جاودانه ات شدم
شمع محبتي که به ما نور مي دهي
از لطف يک نگاه تو، پروانه أت شدم
هستي شفيعه ي همه در موسم جزا
دست مرا بگير، تو اي خواهر رضا
وقتي ميان صحن شما مي زنم قدم
انگار در بهشت خدا مي زنم قدم
آري بَدَم ، ولي به هواي تو آمدم
با ذکر تو، به صحن و سَرا مي زنم قدم
در باز کن ، رسيده گدا تا کرم کني
کنج حرم به شوق عطا مي زنم قدم
فرقي که نيست بين حريم تو و رضا
پيش تو در کنار رضا مي زنم قدم
شب هاي جمعه در حرم با صفاي تو
انگار بين کرببلا مي زنم قدم