و خواستند نابودت کنند در میان شایعه ها
و خواستند خاموشت کنند در میان توطئه ها
و خواستند غرقت کنند در میان دیوارهای بلند مسجد اموی
و خواستند بگویند این هایی که اینجا ایستاده اند و دست بسته اند
خارجند از تمام این محراب های چهارگانه زیبا و هلالی و فیروزه ای مسجد خدا !
و خواستند اثبات کنند دین خدا بر چهار ستون حنفی و حنبلی و شافعی و مالکی استوار است و لا غــیـر
و تصور کردند اگر کسی اسیر باشد زبان تکلم هم ندارد
اما نمیدانستند که شیر ، شیر است حتی اگر در میان غلِ جامعه زنجیرش کرده باشی
و نمیدانستند که زنان و کودکان هم میتوانند لشکری باشند برای حسین
و نمیدانستند که هنوز یک علی از فرزندان حسین باقی مانده است و چنان چوب حراج به عزت تخیلییشان
خواهد زد که در چشم به هم زدنی ذلیلشان میکند .
و تصورش را هم نمیکردند که کسی پیدا شود و کاخ با شکوه مبتنی بر جبر مسلکیشان را در کمتر از دقیقه ی فرو بریزد
و چنان خواهد کرد که بازار داغ محراب های چهارگانه مسجد ضرار بی رونق شود
و منبری گرم و سبز از میان آنها سر بر آورد که زبان گویای اسلام شود و محراب های سرد و سنگی را در برابر
عظمت خویش سر به زیر نماید ...
و چه جانسوز جلوه کردی در کفر آباد شام ای علیِ سومِ حسین ...
[ سه شنبه 91/9/21 ] [ 10:37 عصر ] [ شبر ]
[ نظرات () ]
|
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |