وبلاگ :
تـكـبـير
يادداشت :
اذان و موسيقي آن
نظرات :
2
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سيد محمدرضا فخري
سلام.
يکي از تاثيرات لحن مي تواند تهييج و برانگيختن باشد اما تمام فلسفه ي آن نيست، چه اگر اينطور بود وقتي مي فرمودند قرآن را با آهنگ و لحن خوش بخوانيد، بايد خود معصوم مي فرمودند کجايش را با چه لحني و تفکيک قائل مي شدند و يا به ما ياد مي دادند.
تاثيرات موسيقي در برانگيختن غم و شادي يا انرژي مثبت و منفي را ماده گراهاي امروزي و در جهت بال بردن بهره وري و احيانا افزودن حجم شيردهي گاوها بيان کرده اند و تا حدودي هم اثبات شده و شکي در اصل تاثير آن در انسان و حيوان نيست.
اما ما نبايد همان فرمول را بخواهيم در اعمال عبادي الهي و آنهم براي انسان عبادتگر سعي کنيم تعميم بدهيم يا تصحيح کنيم.
مطلب ديگر اينکه غم و اندوه لزوماً عامل منفي براي تحريک به عبادت نيست، چه اگر اينطور بود در ايام و ليالي عبادي مانند ماه مبارک رمضان و شبهاي قدر توصيه به شادي مي کردند و يا حداقل توصيه به پرهيز از غم مي کردند در صورتي که اين زمانهاي ما متبرک است به ذکر مصائب.
غم ها و اندوه هاي شيعه نفساني نيست که مانع معنويت بشود بلکه چون الهي است قرب آور و محرک معنويت است.
موفق و پيروز باشيد
پاسخ
سلام بر مهندس فخري بزرگوار.لحن غير از تأثير در مخاطب فايده ديگري ندارد و دقيقا به نكته خوبي اشاره فرموديد و در دستورات ديني ما وارد شده است كه قرآن را با آهنگ محزون بخوانيد زيرا يكي از تأثيرات حزن تفكر و تعقل است و يكي از اهداف قرائت قرآن تفكر و تعقل است و اين هدف با نواي حزين حاصل ميشود و اين طور نيست که جايي براي تفکر باشد و جايي ديگر براي تنوع.تأثيرات موسيقي بر روح و روان چيز نيست كه از غرب و دنياي مادي گرايي وارد شده باشد بلكه بزرگاني از علما و فحول شيعي دستي در دنياي موسيقي داشته اند گرچه اين علم در بين علماي ديني در عصر ما منسوخ شده است بنابراين نبايد به اين علم به چشم علم وارداتي و منفي و غير ديني نگاه كرد در حالي كه خود شارع مقدس به اين فنون توجه خاص دارد كما اينكه در لحن قرائت قرآن و نظائر آن شاهد آن هستيم .در مورد نكته شما نسبت به شبهاي قدر و اعمال عبادي هم بايد عرض كنم که درست است که عبادت نياز به نوعي حزن دارد و محفوف به حزن است تا آن روح تعقل و تفکر را به همراه بياورد اما اين حزن با تحريک و تهييج قبل از ن تفاوت دارد و دو بحث است و بنده هم قبول دارم که عبادت نياز به حزن نسبي دارد اما اين حزن نسبي با تهييج و نشاط قبل از عبادت منافات دارد و ارتباطي به هم ندارد و نشاط غير از شادي و خوشحالي است و در متون روايي و تاريخي ما اين نکته وجود دارد که حضرات معصومين قبل از عبادت براي خود ايجاد نشاط و روحيه ميکردند و نکته من هم دقيقا به همين جا مرتبط است که ما براي عبادت نياز به نشاط و انگيزه و تهييج دروني يا بيروني (اين غير از شادي است)داريم و اذان انتظار مغاير با اين حکمت اذان است در حالي که اذان هايي با روح هيجاني مثل اذان موذن زاده و غلوش اين انگيزه و تحريک بيروني را به معناي واقعي کلمه ادا ميکنند