با دیدن همچین نقل های تاریخی و روایاتی تصمیم گرفتیم همچین روزی را برای ازدواجمان انتخاب کنم : أحمد ابن اسحاق قمی که از یاران امام حسن عسکری علیه السلام است نقل میکند که در روز نهم ربیع الاول
در سامرا خدمت حضرتش شرفیاب شد . (ان شاء الله خدا قسمت همه ما بکند) در حالی وارد خانه شدم که مولایم به تمام خدمه و اهل خانه سفارش فرموده بودند که بهترین لباس هایشان را بپوشند و در مقابلشان منقلی بود که در آن عود خوشبویی در حال دود کردن بود . خدمتشان عرض کردم : پدران و مادرانمان به فدای شما یابن رسول الله آیا شادی ای برای اهل بیت در این روز رخ داده ؟ امام علیه السلام در جواب فرمودند : چه شادی ای در نزد اهل بیت از شادی روز نهم ربیع بالاتر است ؟! در ادامه فرمودند : پدرم حضرت هادی علیه السلام روایت فرمودند جناب حذیفة بن الیمان در همچین روزی وارد بر جد ما رسول رحمت صلی الله علیه و آله شد . حذیفه نقل میکند : دیدم أمیرالمومنین و حسن و حسین علیهم السلام در کنار رسول الله در حال میل کردن غذا هستند و حضرت رسول به روی آن دو فرزند لبخند میزند و میفرماید : بخورید ... مبارک باشد بر شما برکت و سعادت این روز ؛ به درستی که امروز روزی است که خداوند از بین میبرد دشمن خودش و دشمن جد شما را و روزی است که خداوند اعمال شیعیان شما
و محبین شما را قبول میکند
و روزی است که این آیه « فتلک بیوتهم خاویه بما ظلموا » تصدیق خواهد شد
و روزی است که در آن فرعون اهل بیت و ظالم و غاصب حق آنها از بین خواهد رفت ....... حذیفه نقل میکند : بعد از مرگ منافق امت خدمت امیر المومنین رفتم تا به ایشان تبریک عرض کنم و جنابشان فرمودند : یادت هست آن روزی را که به خدمت رسول الله رسیدی و من و فرزندانم در کنار ایشان بودیم
و حضرت از برکات نهم ربیع برای تو گفت ؟ جواب دادم بله ای برادر رسول خدا ادامه دادند : به خدا قسم آن روزی را که پیامبر به آن بشارت میداد امروز است که خداوند چشم اولاد رسول الله را روشنی بخشید . ای حذیفه من برای این روز هفتاد و دو اسم بلدم . حذیفه عرض کرد : یا امیر المومنین دوست دارم اسامی این روز را بدانم حضرت فرمودند : امروز روز استراحت است / روز آرامش دردهاست / روز آرامش رنج هاست / روز غدیر ثانی است /
روز رفع قلم است / روز هدایت است / روز عقیقه و قربانی دادن به جهت شادی است / روز برکت است /
بزرگترین عید الهی است / روز استجابت دعاست / روز نزدیکی و دوستی ما اهل بیت است /
روز ندامت و پشیمانی ظالمین است / روز شکسته شدن اقتدار دشمنان است / روز از بین رفتن غم هاست /
روز فتح است / روز قدرت است / روز شادی شیعیان است / روز باز گشت به سوی خدا و توبه است /
روز زکات بزرگ است / روز عید فطر دوم است / روز راه خداست / روز رضایت است / روز عید اهل بیت است /
روز پیروزی بنی اسرائیل است / روز قبولی اعمال شیعیان است / روز صدقه دادن است / روز طلب روزی بیشتر است /
روز قتل منافق است / روز شادی و فرح اهل بیت است / روز از بین رفتن گمراهی است / روز گذشت از برادر مومن است
روز از بین رفتن سلطان منافق است / روز راحتی مومنین است / روز افتخار است / روز شکر است /
روز یاری مظلوم است / روز زیارت است / روز دوستی است / روز محبت است / روز وصلت است / روز برکت است /
روز کشف بدعت است / روز دوری از گناهان کبیره است / روز موعظه است / روز عبادت است و روز اسلام است . بحار الانوار/ج 95/ ص351 / ح1 بحار الانوار / ج31 / ص120 زوائد الفوائد (سید ابن طاووس) المحتضر/ ص34 دلائل الامامه الانوار النعمانیه مصباح الانوار الهجوم علی بیت فاطمه / ص 302 [ پنج شنبه 90/11/13 ] [ 5:52 عصر ] [ شبر ]
[ نظرات () ]
می خواستم حلول ماه ربیع الاول را تبریک بگویم اما چه کنم که تاریخ نگاران دهانم را بستند : قال الفیض الکاشانی فی علم الیقین : ثم إن عمر جمع جماعة من الطلقاء و المنافقین و أتی بهم إلی منزل أمیر المؤمنین علیه السلام ، فوافوا بابه مغلقا ، فصاحوا به : أخرج یا علی ، فإن خلیفة رسول الله یدعوک . فلم یفتح لهم الباب . فأتوا بحطب فوضعوه علی الباب و جاؤوا بالنار لیضرموه ، فصاح عمر و قال : و الله لئن لم تفتحوا لنظرمنه بالنار . فلما عرفت فاطمة علیها السلام إنهم یحرقون منزلها ، قامت و فتحت الباب فدفعها القوم قبل أن تتواری عنهم . فاختبت فاطمة علیها السلام وراء الباب و الحائط . ثم إنهم تواثبوا علی أمیر المؤمنین علیه السلام و هو جالس علی فراشه و اجتمعوا علیه حتی أخرجوا سحبا من داره ، ملبّبا بثوبه ، یجرّونه إلی المسجد . فحالت فاطمة علیها السلام بینهم و بین بعلها و قالت : و الله لا أدعکم تجرّون ابن عمی ظلما ؛ ویلکم ! ما أسرع ما خنتم الله و رسوله فینا اهل البیت ، و قد أوصاکم رسول الله باتباعنا و مودتنا و التمسک بنا و قال الله تعالی : « قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی » . قال : فترکه أکثر القوم لأجلها . فأمر عمر قنفذ ابن عمه أن یضربها بسوطه . فضربها قنفذ بالسوط علی ظهرها و حنبیها الی أن انهکها و أثّر فی جسمها الشریف ؛ کان ذلک الضرب أقوی ضررا فی إسقاط جنینها ، و قد کان رسول الله صلی الله علیه و آله سمّاه محسنا . عمر جماعتی از منافقین و بردگان را جمع کرد و به سوی منزل امیر المومنین علیه السلام حرکت کرد و وقتی به پشت در خانه رسید در زد و فریاد زد : علی از خانه خارج شو خلیفه و جانشین پیامبر خدا منتظر توست . اما امیر المومنین به او توجهی نفرمود و در را باز نکرد . عمر دستور داد تا هیزم بیاورند و در پشت در خانه بگذارند و آتش را در دست گرفت تا هیزم ها را آتش بزند و فریاد زد به خدا قسم اگر در را باز نکنید آن را به آتش میکشم . در این هنگام حضرت زهرا سلام الله علیها به پشت در خانه آمد و در را باز کرد تا آنها را قبل از اینکه به خانه حمله کنند پراکنده کند اما آنها در این حال به خانه حمله کردند و فاطمه بین در و دیوار واقع شد و آنها وارد خانه شدند و دور امیر المومنین که بین خانه نشسته بود حلقه زدند و حضرت را در حالی که لباس های حضرت را گرفته بودند او را کشان کشان به سمت مسجد بردند . در این هنگام فاطمه سلام الله علیها مانع بردن امی المومنین شد و فرمود : والله نمیگذارم پسر عمویم را این طور ظالمانه ببرید . وای بر شما چه زود فراموش کردید وصیت پیامبر درباره ما اهل بیت را و او شما را وصیت کرده بود به تبعیت از ما و دوست داشتن ما و خداوند نیز به این مطلب امر فرموده با این سخنان آن جماعت امیرالمومنین را رها کردند و وقتی عمر این وضع را مشاهده کرد به قنفذ دستور داد که با شلاقی که در دست دارد فاطمه را بزند. و قنفذ نیز با شلاقی که داشت بر پشت و پهلوی فاطمه تازیانه زد تا فاطمه دامن امیر المومنین را رها کرد و آن شلاق ها در جسم حضرت تاثیر گذار بود و این ضربات بیشترن تاثیر را در سقط محسن شهید داشت . علم الیقین فی أصول الدین/ص 686 عوالم العلوم/ج 11/ص571/ح24 بیت الاحزان/ص93 ظلامات فاطمه فی السنة و الآراء/ص37 تلخیص الشافی/ج3/ص76 [ پنج شنبه 90/11/6 ] [ 5:36 عصر ] [ شبر ]
[ نظرات () ]
|
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |