سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لینک دوستان


صدای نابهنگام ناقوس کلیسا توجه تمام مردم رو به خودش جلب کرد و به سمت کلیسا حرکت کردند ...

جمع زیادی از مردم داخل محوطه قدیمی و زیبای کلیسا که با نیمکت های چوبی که با منبت کاری های زیبا و نقش و نگار های دقیق و ظریف منقش بود چشم ها رو نوازش میداد ؛ دیوارهای بلند کلیسا با تصاویر زیبا و معنوی مریم مقدس و عیسی مسیح و حواریون تزیین شده بود . سوختن پارافین شمع هایی که در قسمت جلوی کلیسا روشن بود و عودهای خوش بویی که داخل محوطه روشن بود ، بوی خاصی ایجاد کرده بود که به چند نفس عمیق می ارزید ...

صدای ولوله مردم و موسیقی داخل کلیسا با هم مخلوط شده بود و نه میشد با آرامش به موسیقی گوش کرد و نه میشد حرف و صحبت مردم رو متوجه شد ...

بالاخره بعد از مدت کوتاهی راهب پیر ، با لباس مخصوص سفید و بلند و با شال مخصوصش از در اصلی کلیسا وارد شد و در حالی که سرش رو پایین انداخته بود و به نظر میرسید خیلی عصبانی هست از بین مردم حرکت کرد و همین طور که به هر ردیف از نیمکت ها میرسید زیر چشمی به مردم نگاه میکرد و اونا رو بر انداز میکرد ...

راهب با تمام شدن نیمکت ها و بالا رفتن از سه پله جلوی جایگاه اصلی ، پشت جایگاه مخصوص رفت و رو به مردم ایستاد و چند لحظه ای سکوت کرد ...

صورتش کمی سرخ شده بود و قطرات عرق روی پیشانی اش سر خورد و انگشتان دستش لرزش مختصری داشت و با صدای لرزان و آرام شروع به صحبت کرد : ...

شنیده ام چند وقتی است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد

و اگر همسایه ای گرسنه یا بدهکار یا غمدیده یا بیمار باشد همسایه اش نه حالی از او می پرسد و نه کمکی می کند

شنیده ام بازارها پر شده از دروغ و کم فروشی و گران فروشی و قسم و کلاه برداری

شنیده ام دیگر برادر به برادر رحم نمی کند

شنیده ام زنان به دنبال عاطفه در خیابان ها می گردند

شنیده ام دنبال کمترین فرصت می گردید تا از همدیگر سوء استفاده کنید

شنیده ام صدای ناقوس کلیسا هم دیگر شما را برای شرکت در مراسمات مذهبی تهییج نمی کند

شنیده ام معنویت هم بازیچه عده ای شده برای پر کردن شکم هایشان

شنیده ام امانت داری و وفای به عهد دیگر معنایی برایتان ندارد

شنیده ام دین را هرطور که دوست دارید و به نفع شماست ترجمه می کنید

شنیده ام هر وقت دوست دارید دین دارید و هر وقت دوست ندارید خدا را هم دیگر نمی شناسید

شنیده ام سواره از پیاده بی خبر است

شنیده ام غنی از پر خوری دل درد می گیرد و فقیر از بی بضاعتی زخم معده

شنیده ام صدقه هم که می دهید از اجناس بی استفاده و مستهلکتان می دهید

شنیده ام دیگر کسی از ایتام محله اش خبر ندارد

شنیده ام حتی اگر خون برادران دینیتان را هم بریزند ککتان نمی گزد

شنیده ام در برابر حتک حرمت خواهران دینیتان فقط سر تکان می دهید و نوچ نوچ می کنید

و شنیده ام و شنیده ام و شنیده ام ...

خب پس یکسره بگویید :

مــــســـلـــمــــان شـــــده ایــــد و قــــــــــــــــــــال قــــــــــضـــــــــیـــه را بـــــــــــــــکـــــنــــیـــــد ...


[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 12:4 عصر ] [ شبر ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

مرغ باغ ملکوتم ...

طلبه ای عادی هستم که شانزده سال فیض حضور در لشکرگاه امام زمان را دارم و از دار دنیا یک دل عاشق دارم و یک امید و آن هم خدمت به اسلام و کشور اسلامی
تـــــکــبـیـر
تکبیر فریادی برای بیداری کسانی که بزرگتر از او کسی را میپرستند ... و فریادی برای رهای از هرچه غیر اوست ...

بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 19
کل بازدیدها: 278458