سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لینک دوستان

بعد از اعمال حج از مکه به سمت مدینه برمیگشت ...

در راه مردی را دید که در کنار مردار الاغی گریه میکند و با خودش حرف میزند و میگوید : حالا چطور وسایلم را به شهرم برسانم ...

اطرافیانی که با امام بودند آن مرد را شناختند و خدمت امام عرض کردند : آقا جان این مرد از دوستان و محبین شماست و خراسانی ست ...

امام نزدیک مرد شد و به او گفت : ارزش ما در نزد خداوند از گاو بنی اسرائیل بیشتر است و با گوشه ای از اندام آن گاو مرده زنده شد ...

با پای راستش ضربه ای به آن مردار زد ...

الاغ بدون معطلی از جای بلند شد و آن خراسانی وسایلش را سوار کرد و همراه امام به مدینه رهسپار شد ...

بحار الانوار / جلد 50 / صفحه 185


[ دوشنبه 91/3/1 ] [ 11:7 عصر ] [ شبر ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

مرغ باغ ملکوتم ...

طلبه ای عادی هستم که شانزده سال فیض حضور در لشکرگاه امام زمان را دارم و از دار دنیا یک دل عاشق دارم و یک امید و آن هم خدمت به اسلام و کشور اسلامی
تـــــکــبـیـر
تکبیر فریادی برای بیداری کسانی که بزرگتر از او کسی را میپرستند ... و فریادی برای رهای از هرچه غیر اوست ...

بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 278350